فندق کوچولوی مافندق کوچولوی ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
پیوندآسمانی ماپیوندآسمانی ما، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

دلنوشته هایی برای پسرم

روزهایی که گذشت2

1394/6/28 23:46
نویسنده :
133 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از خاطرات قشنگ دیگه ای که برام از بیمارستان به یادگار مونده  دوست شدن با بقیه مامان نی نی هاست.نی نی هایی که هر کدوم به خاطر یک مشکلی اونجا بستری بودند.البته بیشتر به خاطر زردی بستری بودند.مامان نسیم مامانه یه نی نی بود که الان بعد از گذشت هشت ماه اسم شو به یاد نمی یارم. تختش کنار تخت شما بود. یکی دیگه هم امیرحسین بود که بخاطر خون ریزی معده بستری شده بود.اسم نی نی امیر عباس بود.اونجا بود که به مفهوم عمیق مادر رسیدم.مامان هیچ کدوم نی نی ها به خاطر زایمان زیاد حالشون خوب نبود. ولی مثل یک قهرمان بالا سر کوچولوهاشون وایساده بودن، و گاهی برای یک استراحت چند دقیقه ای می رفتند ونی نی شونو به تخت کناری وهمراهش می سپردند. آخه عزیزم تو بخش نوزادان فقط مامان نی نی ها اجازه ورود داشتند. یک شب حال یه نی نی خیلی بد شد.مامانش حسابی گریه می کرد.همه سعی کردیم دلداریش بدیم و آرومش کنیم. بعد مامان یه نی نی دیگه از خاطرات تلخ زندگیش گفت و حسابی گریه کرد و همه را تحت تاثیر گذاشت. همینطور مثل دومینو مامانا شکستند وگریه کردند انگار خبرایی بود ،مثل اینکه همه منتظر یک فرصت بودند برای گریه کردن . تا اینکه نوبت به من رسید من که حسابی دلم گرفته بود زنگ زدم به بابا و پشت تلفن همینطور که حرف می زدیم گریه نشستم ویک دل سیر گریه گردم .باباجونی می خواست بیاد بیمارستان اما با اصرار من تو خونه موند.اون شب خاله فاطمه پیش ما بود.حسابی به خاطر این کار من که همه رو دلواپس کرده بودم  با من دعوا کرد اگه می تونست یک دل سیر منو کتک می زد . اخه هر روز یک خبری از سلامتی شما می دادند. گلم الان از اینکه پیشمی و سالمی خدا را شکر می کنم.اگر روزی هزار مرتبه سر به سجده بگذارم و خدا را شاکر باشم باز هم کمه

                                      تو معجزه قشنگ خدا در دستان من وبابایی

که به خوبی ازت مراقبت می کنیم وهواتو داریم. می دونم خدا به من گلی داده که باید به خوبی ازش مراقبت کنم امیدوارم بتوانم به یاری امام زمان علیه السلام باغبان خوبی برای تو گل پاک خود باشم.

                                           معجزه قشنگ خدا دوستت داریم.

پسندها (5)

نظرات (1)

اتی مامان
3 مهر 94 9:40
سلام دوستم ممنون که بهمون سر زدینایلیای من خییلی سختی کشیده دوبار بستری شده تابه حال!!بارها دکترهای جور وا جور رفته..یه دل سیر حرف دارم ولی فرصت نشده همه رو به یادگار بنویسم!!اصلا نگران نباش ایلیاهم هنوز دندون نداره شنیدم تا یک سالگی فرصت هست.راستی امیرعلی جان میشینه؟چراعکس فندوق کوچولو رو نزاشتی!!"