یک کار متفاوت
مهربان پسرم
این روزها رسم اینه که وقتی یه نی نی یه دندون جوونه می زنه مامانش واسش آش دندونی می پزه.البته این مراسم امروزه بیش از حد تجملاتی شده.همه فراموش کردن فلسفه آش دندونی چیه و چی بوده .فقط به فکر این هستد با انواع بسته بندی ها و تزئینات اونو قشنگتر وبهتر از مال دیگری جلوه بدن بدون اینکه متوجه باشند اصلا آش دندونی واسه چی می پزن.البته زیاد جای تعجب نیست همه چیز همراه شده با تجملات و چشم و هم چشمی و صد البته آش دندونی از این صل دور نخواهد بود.البته تو شهر ما پیشینه آش دندونی همینه شهرهای دیگه رو نمی دونم
واما اصل ماجرا
در گذشته هایی نه چندان دور زمانی که نوبت رویش مروارید یه نی نی فرا می رسیده مامان نی نی از هفت خانومی که اسمشون فاطمه بوده موادپخت آش دندونی را می گرفته به نیت خانوم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از پخت آش مقداری از این آش را به همون خانوم هایی که از آنها مواد را گرفته بوده می دادن اونها هم برای اینکه زود و تند سریع و بی دردسر دنددون نی نی در بیاد دعا می کردن مقداری هم روی پشت بام می ریختند تا کبوتران و پرنده ها بخورند و برای نی نی دعا کنند و باقی مانده هاشو بین آشنا و همسایه پخش می کردن.یک کار قشنگ وساده .خداپسندانه.
گل پاک مادر
من وبابا تلاشمون اینه که زندگیمونو از این چشم وهم چشمی ها دور کنیم واز طرف دیگه دلمون می خواست به شکرانه رویش مرواریدهای قشنگت یه کاری کرده باشیم و از اونجایی که این اتفاق قشنگ مصادف شده بود با شهادت امام رضا علیه السلام ما هم تصمیم گرفتیم به جای آش ددونی حلوای نذری بپزیم.یه نذری پزون کوچیک توی خونمون به اتفاق مامانی راه انداختیم وبعد نذری را بین همسایه و اقوام نزدیک پخش کردیم .ثوابشو را هم اهدا کردیم به آقای خوبی ها امام رضا علیه السلام.
پسرگلم
تمام کارهای نذری رو باباجونی به کمک مامانی انجام دادند من هم از شما مراقبت می کردم آخه می دونی به خاطر دندونات یه ریزه بیقرار بودی عزیزم. دست باباجونی درد نکنه.بمیرم براش الهی خیلی زحمت کشید اون روز . همینطور مامانی.دست همگی درد نکنه.امیدوارم خدا قبول کنه.
اگه عمری باشه به حول وقوه الهی دلم می خواد هر سال این نذری رو بپزیم.انشاالله.
این هم عکساش.